در کتاب “۵ پرسش اساسی”، پیتر دراکر، مشاور معروف و نویسنده مشهور، پرسش‌هایی اساسی را مطرح می‌کند که می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و بهبود فرآیندهای سازمانی کمک کند. در این متن، به پاسخ به دو پرسش مهم می‌پردازیم: “مخاطب و مشتری ما کیست؟” و “از نظر مخاطب چه چیزی ارزش محسوب می‌شود؟”
مخاطب و مشتری ما کیست؟
پرسش دوم، “مخاطب و مشتری ما کیست؟”، به ما کمک می‌کند تا بهبودی در روابط و ارتباط با مخاطبان و مشتریان خود داشته باشیم. برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش، باید ابتدا تعریف دقیقی از مخاطبان و مشتریان خود داشته باشیم. آیا مشتریان ما فردیانی هستند که محصولات یا خدمات ما را خریداری می‌کنند؟ یا آیا مخاطبان ما شامل همه افرادی است که به هر نحوی با ما در ارتباط هستند؟
پیتر دراکر تأکید می‌کند که برای موفقیت در هر صنعتی، باید مشتریان را به خوبی شناخت و نیازها و تمایلاتشان را درک کرد. از این رو، ما باید به دنبال پاسخ به این پرسش باشیم: چه کسانی از محصولات یا خدمات ما استفاده می‌کنند؟ آنها چه نیازها و مشکلاتی دارند که ما می‌توانیم آنها را حل کنیم؟ با شناخت دقیق از مخاطبان و مشتریان خود، می‌توانیم بهبودی در ارائه محصولات و خدمات خود داشته باشیم و روابط قوی‌تری با آنها برقرار کنیم.
از نظر مخاطب چه چیزی ارزش محسوب می‌شود؟
حال به پرسش سوم می‌پردازیم. این پرسش به ما کمک می‌کند تا بهبودی در ارائه محصولات و خدمات خود داشته باشیم و نیازها و انتظارات مخاطبان را بهتر درک کنیم. برای پاسخ به این پرسش، باید از دیدگاه مخاطبان به محصولات و خدمات ما نگاه کنیم.
پیتر دراکر معتقد است که از نظر مخاطب، ارزش اصلی در ارائه بهترین تجربه ممکناز محصول یا خدماتی است که ما ارائه می‌دهیم. مخاطبان از طریق تعامل با ما، انتظار دارند که نیازها و مشکلاتشان با راه‌حلی که ما ارائه می‌دهیم، حل شود. آنها به دنبال تجربه‌ای مثبت هستند که به آنها ارزش اضافه کند و در نتیجه، آن ارزش را به ما بازگردانند.
برای درک بهتر نظر مخاطبان، باید با آنها در تعامل باشیم و بازخوردهایشان را جدی بگیریم. می‌توانیم از روش‌های مختلفی مانند نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌ها و تحقیقات بازاریابی استفاده کنیم تا نیازها و انتظارات مخاطبان را شناسایی کنیم. با درک عمیق از ارزشی که مخاطبان به دنبال آن هستند، می‌توانیم بهبودی در محصولات و خدمات خود ایجاد کنیم و روابط قوی‌تری با مخاطبان برقرار کنیم.
به طور خلاصه با شناخت دقیق از مخاطبان و مشتریان خود و درک نیازها و انتظاراتشان، می‌توانیم بهبودی در ارائه محصولات و خدمات خود داشته باشیم و روابط موثرتری را با آنها برقرار کنیم.
